[پلیس عاشق و مست]p3

[پلیس عاشق و مست]
بهتون پیشنهاد میکنم پارت های قبلو بخونید

=خب اینارو ازاد کن برن
÷چی برای چی
=چون دیگه لازمشون نداریم
÷اما
=اما نداره همین که میگم
÷باشه(بچه ها)
●اون تو و هیونجین رو ازاد کرد که برین و شما فرار کردین
÷چرا این جوری کردی
=من به هیونجین جی پی اس وصل کردم
÷تویه نابغه ای پسر
●وقتی به مخفی گاهتون رفتین رئیس
اونجا بود اون به تو و هیونجین دستور داد که امشب باهاش به میز قمار برین
تو و هیونجین هم قبول کردین
از زبان تو
میشد تو اونجا انواع و اقصام ادمارو دید
رئیس نشت پشت میز من و هیونجین هم پشت رئیس واستاده بودیم
ناشناس:امروز چی اوردی باخت؟
رئیس:امروز یه چیزه گران بها اوردم که خیلی قیمته بالایی داره
ناشناس:خب اون چیه؟
●به سمت تو اشاره کرد
از زبان تو
داشتم با هیونجین حرف میزدم که یهو رئیس به من اشره کرد من شکه شده بودم رئیس وقتی این کار رو میکنه یعنی دیگع به دردش نمیخورم
اگه یچی میگفتم مطمعنم بدتر میشد واسه همون بی صدا اشک میریختم
ناشناس:اممم خوبه من پول خوبی بابتش میدم
●و یهو همه باهم زدن زیر خنده
بازیشون بالاخره بعد چند ساعت تموم شد
رئیس بهت گفت:
رئیس :دیگع سمت هیچ کدوم از ادمام نبینمت
حالا گمشو
×چشم رئیس
+لیلی
×هوم
+ناراحت نباش خودم با رئیس حرف میزنم
×ناراحت نیستم
+معلومه
×خب من رفتم داداشی
+هیییی دلم واست تنگ میشه چاگیا
×فعلا
+بای؛)
×دوست دارم
+من دوست ندارم
×چییییییی
+عاشقتم
●قیافه تو
×=>>>>>>>>>>>>
ناشناس :هی دختر راه بیوفت دیگه
×چشم قربان
خب امیدوارم از این پارت خوشتون اومده باشه
ساری که کم بود
فهلا خون اشاما🔞💋♥️